ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 87/4/13 2:50 عصر
ماه مبارک رجب آمده تا دلهای مجذوب را به میهمانی شعبان ببرد.
رجب واقعاً ماه خداست. ماهی که تلنگری به دلت میخورد که معبودت را چگونه می پرستی و....
خوشا به حال آنانکه رجب را از پیشگاه معبود شروع کردند و به سوی نور شتافتند. |
هلال ماه رجب، زندگی و تولـدی دوباره را بـه عاشقان نوید می دهد. ماه رجـب فصل جدیدی در کتاب زندگی می گشاید که از عطر دل انگیز نیایش سرشار است. پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) با دیدن هلال ماه مبارک رجب، دست به دعا بر می داشت و پس از حمد و ثنای الهی، سی بار تکبیر و لااله الا اللّه می گفت و می فرمود: ماه رجب، ماه استغفار برای امت من است. در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده مهربان است.
در ماه رجب فرشته ای تا صبح اینگونه ندا می دهد: خوشا به حال رجبیّون، خوشا به حال آنان که والایی ماه رجب را دریافته اند، خوشا به حال آنان که از برکت ماه رجب نصیبی اندوخته اند.
پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت می باشد گاه رسیدن پر برکت سال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر می برد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویت سیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافت خانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیله القدر ماه مبارک مهیا کند.
آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمی دارند چه خوب قدر چنین ایامی را می دانند و بسیار سخت تر و هوشیارتر و جدی تر از دنیاطلبان، به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از این نشئه از دستشان بیرون رود، مراقبند تا نکند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از کفشان ربوده گردد که زیان و نقصان را در این می بینند.
بر کسی که می خواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است که برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بنده ای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت می کند، زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرک و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است.
از امام صادق(ع) نقل شده که پیامبر ختمی مرتبت، حضرت محمد مصطفی (ص) فرمود:
ماه رجب، ماه خداست در غایت حرمت و فضیلت. اگر کسی روزی از این ماه را روزه بگیرد خدای را خشنود و شعله غضب الهی را خاموش نموده است و دری از درهای جهنم به روی او بسته می شود. رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را ((اصب)) می گویند زیرا که رحمت خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می شود، پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبه.
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند. برای این شب عملی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امکان و بلا مانع بودن- روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد، ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر "اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة و الروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه در فضیلت این نماز می فرماید: کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی. میّت می پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام. آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ به نام خداى بخشاینده مهربان یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ اى که براى هر خیرى به او امید دارم و از خشمش عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ یا در هر شرى ایمنى جویم اى که مى دهد (عطاى ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک اى که عطا کنى به هرکه از تو خواهد اى مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً اَعْطِنى که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى عطا کن به من بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ وَاصْرِفْ عَنّى به خاطر درخواستى که از تو کردم همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را و بگردان از من بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَةِ فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ به خاطر همان درخواستى که از تو کردم همه شر دنیا و شر آخرت را زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد (یا کم نیاید) و وَ زِِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ بیفزا بر من از فضلت اى بزرگوار یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا ذَاالنَّعْماَّءِ اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى صاحب نعمت وَالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّار.ِ و جود اى صاحب بخشش و عطا، حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ. |
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 87/4/3 11:31 صبح
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 87/3/29 4:13 عصر
دید،و درخشت خام
ای تو!
تو که با منی !
بی تعارف گویم :
نه من،
و نه تو ،
در آینه، آری،
در آینه حتی نتوانستیم دید!
اما او بدید!
و چه خوب !
خوبتر از این ،آیا؟!
فاطمه را می گویمی ،
آنسان که پدر می دیدش،
همان پیرش وپیامبرش ؟!
اگر نیست پس چرا بشکست؟!
و چه راهت!
اگر نیست ،پس چرا پرپر؟!
و چه زود!
اگر نیست چرا به دامان نشست ،آتش را ؟!
و اگر نمی نشست ،آتش را ؟!
و اگر نمی نشست ،
این دل من ، آن دل تو ،
که بس عفن بارند،
با کدامین عطر
عطر آگین توانند شد؟!
جانان من!
گل تا به آتش ننشیند ،
عطرنخواهد شدن ،
و تا نشود ، آن بقاءرا،
و بها را ،
چگونه داش ارزانی بدارند؟!
فاش می گوییم و از گفته خود دلشادم ،که :
اگر نبود فاطمه ، نبود ،
عالم رامی گویم،
جز یکی گنداب
و نیز آدم!
و اگر ،
عطر فاطمه می بارید
برسروروی دلها،همه،
همین تعفن باقی نیز باقی نبود!
و نیز گفته ات باشم :شستشوی باید،
و در پی اش عطرها چه به کار آید!
ورنه
به چه کار آید؟!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 87/3/2 9:56 صبح
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 87/2/6 11:44 صبح
روزی آخر انتظار ما به پایان می رسد
مژده پیدایش یوسف به کنعان می رسد
از پی هر شام تاریک است صبح روشنی
هر سر شوریده ای روزی به سامان می رسد
در لایه های زیرین عشق
دردورانهای نخستین آواز، رسوب کردم
من از غارنسینان خلوتم
و از بیابانهای تف زده کویر می آیم
از شهر ستاره های بی سحر بهار می چینم
در معنای خال لبی عبادت میکنم
ای رازداران قبیله ریاضتهای سکوت
باید در کناره های گنگ
پایکوبان آواز جاودانه عشق بخوانیم
من با کوچ نشینان قبیله عشق
رابطه دارم
زهدی غنی می نوشم
امشب
به ماهتاب عاشقان دعوت شده ام
و به میهمانی ماه می روم
زخمه های حیرت در رگهایم می تراود
حریم شب رویایی است
حریم شب رویایی است
به یاد مسجد جمکران
اگر درمان دردخویش می خواهی بیااینجا
دوااینجا، شفااینجا، طبیب دردهااینجا
شکسته بالها را می دهد بال و پری آقا
اگراز صدق دل آریم روی التجااینجا
طلب کن با زبان بی زبانی هرچه می خواهی
که سرداده ست گلبانگ اجابت را خدااینجا
بگوش جان توان بشنیدلبیک خداوندی
نکرده با لب خود آشنا حرف دعااینجا
هزاران کاروان دل در اینجا می کند منزل
اگر اهل دلی ای دل بیااینجابیااینجا
دل دیونه من همچو او گم کرده ای دارد
ز هر درد آشنا گیرد سراغ آشنا اینجا
صدای پای او درخاطرمن نقش میبندد
مگر می آید آن آرام جانها از وفا اینجا؟!
زهر سو جلوه ای دل را به خودمشغول می سازد
توان زدچنگ دل بر دامن خیرالنسا اینجا
حدیث عشق باپروانه می گویی
که می سوزد بسان شمع از سرتابه پااینجا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 87/2/6 11:39 صبح
عمری به انتظار نشستم نیامدی
چشم از همه به غیر از تو بستم نیامدی
ای مایه امید بشر، رشته امید
از هر کسی به جز تو گسستم نیامدی
ای خضر راه گم شدگان در مسیرعشق
چشم انتظار، هر چه نشستم نیامدی
گفتی دل شکسته بود جای من،که من
این دل بخاطر توشکستم نیامدی
با حلقه های موی توگفته ام شبی به راز
ای حلقه امید بدستم نیامدی
عمری به انتظار توآخر شدم هنوز
درآرزوی روی تو هستم نیامدی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 86/3/11 11:3 صبح
با عرض تسلیت به تمامی شیعیان جهان
و با عرض تسلیت به تمامی پیروان مردانگی و آزادی
به مناسبت شهادت یگانه بانوی عالم حضرت زهرا سلام الله علیها و وفات فرزند دلیرش و بزرگ مرد تاریخ حضرت امام خمینی (ره)
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیرین دهنان پادشهانند .ولی او سلیمان زمان است و خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدارا یاران ! چه کنم با دل مجروح؟ که مرحم با اوست
با که این نکته نوان گفت که آن سنگین دل کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامی دارش زآنکه بخشایش بس روح مکرم با اوست
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 86/1/24 11:58 صبح
غزل شکسته
از آن شب که در دامن روشنایی
به شوق تماشای تو دل نشسته است
اذان شباهنگ دل خسته گویی
که در صبح محراب چشمم شکسته ست
تو آن عطر نابی که در صبح موعود
در ایینه بغض نرگس نشسته ست
تو آن آفتابی که خاک عطشانک
دلش را به باران لطف تو بسته ست
چه می شد اگر ماه روی تو می دید
نگاهی که از ظلمت کوچه خسته ست
چه می شد اگر عشق شایسته ام بود
که در مطلع تو غزل هم شکسته ست
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : ریحانه گلستانی در : 86/1/1 12:0 صبح
فکر می کنی می توان حماسه و عرفان را به هم گره زد ؟
و جهاد و تهجد را ؟
و نماز شب و مبارزه روز را ؟
پرواز با یک بال ،انسان را به جایی نمی رساند .یکی انقلابی و پر شور و حماسه است ، اما با شب و خلوت و زمزمه هایش ، نامأنوس و بیگانه است.
یکی هم اهل تهجد و شب زنده داری و دعا و روزه و ذکر است اما در تلاش روزانه و صحنه جهاد و رزم ،بی سلاح است و بی روح و روحیه .
تربیت یافته مکتب هر دو را دارد .
همچنان که خود حضرت رسول داشت ،
آن سان که علی و فاطمه بودند،
همان طور که امام امت به عنوان مظهر خط علوی و سمبل خط حسینی در هم آمیزنده اشک شب و خروش روز .
آن گونه که بسیجیان و رزمندگان بودند آن طور که آزادگان سلحشور بودند .
مگر انقلاب اسلامی چه بود ؟
جز ترکیبی زیبا از حماسه و عر فان ،اشک و خون ،نیایش شب و شعار روز ؟
آنان که با مشت و الله اکبر به جنگ تانک رفتند ،از همین قماش انسانها بودند که عاشورا دانشگاهشان بود و عبادت و شهادت درسشان .
آنکه از دین فقط نماز مستحبی و شکیاتش را مهم می داند ، دین را نشناخته است .
و... آنکه از کربلا تنها مبارزه و فریادو حماسه اش را قبول دارد و عشق به خدا و روح دعا و تعبد و تهجد آن را نشناخته و نپذیرفته ،با فرهنگ عاشورا و کربلا بیگانه است ،هر چند پیوسته بر حسین(ع)اشک بریزد یا همواره در جهاد و رزم باشد.
آری...پرواز با دو بال .
وتلاش با دو دست ،
و نگاه کردن با دو دیده !
زینب کبری که دوشادوش حسین و کربلا بود، نماز شب و دعا و عفاف هم داشت ،
زهرای اطهر ، که هنگام نمازش ،نور عبادت او خانه های مدینه را روشن می ساخت و از محراب دعا ،راهی به بام ملکوت داشت ،از مستمندان و محرومین هم دستگیری می کرد و از ولایت هم دفاع می نمود و هنگام نیاز ،در مسجد مدینه خطابه افشاگر هم ایراد میکرد و هر دوشنبه بر سر تربت شهدای احد می رفت واز خاک مزار حمزه سید الشهدا تسبیح می ساخت وذکرش هم پیوند خورده با شهادت بود .
آنکه آیین تربیت را در اسلام می جوید روش رزم را هم باید از دین بجوید .
آنکه برای احقاق حقوق زن به سراغ آیه و حدیث می رود ، برای حفظ عفاف جامعه و حفاظت از کیان خانواده هم باید سری به کتاب و سنت و سیره بزند ،تا اصلی را فدای فرع نکند و به بهانه آراستن ابرو چشم راکور نکند.
ما ،هم دهه فجر را داریم هم شبهای قدر را.
هم ایام فاطمیه را بزرگ می داریم ،هم راهپیمایی 22بهمن و روز قدس و 13آبان و برائت از مشرکین را.
این است دو بالی که با آنها در آسمان رشدو کمال آرزوی طیران داریم .
وگرنه ،پرواز نیست ،سقوط است.
کلمات کلیدی :