سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشم انتظار

ارسال‌کننده : ریحانه گلستانی در : 87/2/6 11:44 صبح

روزی آخر انتظار ما به پایان می رسد

مژده پیدایش یوسف به کنعان می رسد

از پی هر شام تاریک است صبح روشنی

هر سر شوریده ای روزی به سامان می رسد

 

 

 

در لایه های زیرین عشق

دردورانهای نخستین آواز، رسوب کردم

من از غارنسینان خلوتم

و از بیابانهای تف زده کویر می آیم

از شهر ستاره های بی سحر بهار می چینم

در معنای خال لبی عبادت میکنم

ای رازداران قبیله ریاضتهای سکوت

باید در کناره های گنگ

پایکوبان آواز جاودانه عشق بخوانیم

من با کوچ نشینان قبیله عشق

رابطه دارم

زهدی غنی می نوشم

امشب

به ماهتاب عاشقان دعوت شده ام

و به میهمانی ماه می روم

زخمه های حیرت در رگهایم می تراود

حریم شب رویایی است

حریم شب رویایی است

 

 

به یاد مسجد جمکران

اگر درمان دردخویش می خواهی بیااینجا

               دوااینجا، شفااینجا، طبیب دردهااینجا

شکسته بالها را می دهد بال و پری آقا

                  اگراز صدق دل آریم روی التجااینجا

طلب کن با زبان بی زبانی هرچه می خواهی

             که سرداده ست گلبانگ اجابت را خدااینجا

بگوش جان توان بشنیدلبیک خداوندی

                 نکرده با لب خود آشنا حرف دعااینجا

هزاران کاروان دل در اینجا می کند منزل

                اگر اهل دلی ای دل بیااینجابیااینجا

دل دیونه من همچو او گم کرده ای دارد

                ز هر درد آشنا گیرد سراغ آشنا اینجا

صدای پای او درخاطرمن نقش میبندد

             مگر می آید آن آرام جانها از وفا اینجا؟!

زهر سو جلوه ای دل را به خودمشغول می سازد

              توان زدچنگ دل بر دامن خیرالنسا اینجا

            حدیث عشق باپروانه می گویی

       که می سوزد بسان شمع از سرتابه پااینجا     




کلمات کلیدی :